سیناسینا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 24 روز سن داره

سینا جان به چشمان مهربانه تو مینویسم حکایت بی نهایت عشق را

جان منی از این عزیزتر نمی شود....

هفت برم

گردش آخر هفته ی سینا در هفت برم عسل مامان امروز همراه عمو مهدی و خاله سها رفتیم هفت برم و حسابی خوش گذروندیم بعد از ظهر هم دایی عمو مهدی به جمعمون پیوست و باهاش اشنا شدیم و حسابی آقای خوبی بودن عشق مامان در حال ماهیگیری سینای خسته و خواب آلود من هستی مامان در حال قایق سواری و حسابی ذوق این بزها و بره ها کردی و رفتی کنار این سگ وایسادی گفتی ازم عکس بگیر اینجا هم حسابی سردت شده نمیدانـــــم چشمانتـــــ بـــا مـــن چــه میکنــــد. . . فقطـــ وقتــــی کــــه نگاهــــم میکنــــی؛ چنــــان دلـــم از شیطنتـــــ نگاهتــــ میلــــرزد،،، ک...
26 ارديبهشت 1393

روز پدر

ای که الفبای زندگی را از سرچشمه ی نگاهت آموختم روزت مبارک تکیه گاهی است که بهشت زیر پایش نیست . . . اما همیشه به جرم پدر بودن باید ایستادگی کند و با وجود همه   مشکلات ، به تو لبخند زد تا تو دلگرم شوی . . . که اگر بدانی چه کسی کشتی زندگی را از میان موج های سهمگین روزگار به ساحل آرام رویاهایت رسانده  است:  ” پدرت “را می پرستی....... روزت مبارک همسر مهربونم والبته روز شماهم مبارک پسرگل مامانی.شما هم مردی شدی برای خودت دیگه ...
23 ارديبهشت 1393

سالگرد ازدواج مامان و بابا

روزگار طولانی من بودم وخودم،درس و کار و یک دنیا فراغتی که هر طور دوست داشتم به بطالت می گذشت،بعدها همسفر مردی از تبار خوبی شدم و او آنقدر خوب بود که کم کم رفتن پی علاقه مندی ها تمام وقتم را پر کرد باز هم او پشتم بود و در آنی این شد همه زندگیم از وقتی با همیم روزها و روزها گذشته چه تلخ چه شیرین معبود را شاکرم که در تلخیها کنارم بودی و  در شادیها را به کامم شیرین تر کردی عزیز لحظه های بیقراریم امیر جونم ششمین سالگرد ازدواجمان مبارک. دعا می کنم که هیچگاه  چشمهای زیبای تو را در انحصار قطره های اشک نبینم و تو برایم دعا کن   ابر چشم هایم همیشه برای تو ببارد دعا می ک...
15 ارديبهشت 1393

بزرگ شدن کبوترها

توبزرگ میشوی وبزرگتر.... ومن هرروز دلتنگ روزهای کودکی ات میشوم روزهای نوزادی .روزهایی که به غیر از آغوش من ماْوایی نداشتی. دلتنگ روزهایی هستم که به سرعت سپری شد. خیلی زود گذشت.روزی که خدا یک فرشته را به من هدیه داد تا زین پس نگهدار او باشم. امانتدار خدا هستم تا از تو پاسداری کنم. توبزرگ میشوی ومن هر روز که میگذرد در دریای عشق توکوچکتر میشوم.... و شاید همین روزها غرق شوم........... این کبوتر ها همون عزیز و همدم هستند .کبوترهای مامان جون حسابی بزرگ شدن و شیرین و اقا سینای ما حسابی عاشقشونه ناگفته نمونه که اونا هم عاشق اقا سینا هستند . ...
12 ارديبهشت 1393

روز مادر

برای عزیز جونم :   هر انسانی عطری خاص دارد!! گاهی بعضی عجیب بوی خدا میدهند... مثل "مادر"!!  "مادرعزیزم روزت مبارک.ممنونم بابت تموم زحماتی که برام کشیدی.دوستت دارم" سینای عزیزم: بخاطر حضورت درکنار من بخاطر حس مادرانه ای که تو به من بخشیدی بخاطر روح لطیف وپاکت بخاطرلبخند زیبای تو بخاطر آفرینش تمام لحظه های شیرین وناب زندگیم سپاسگذارم ممنونم که اجازه دادی مادر توباشم ممنونم که اجازه دادی با بوئیدن تو احساس کنم توی بهشتم ممنونم که شدی همه ی زندگی من دوستت دارم   امسال به لطف خدا چهارمین سالیه که سینا توی روز مادر کنارمنه.خدایا شکرت... مادر ی...
31 فروردين 1393
1